مرشد و مارگاریتا؛ روایتی از اخلاق، جبر و آزادی
نویسنده: مرضیه حقی
زمان مطالعه:4 دقیقه

مرشد و مارگاریتا؛ روایتی از اخلاق، جبر و آزادی
مرضیه حقی
مرشد و مارگاریتا؛ روایتی از اخلاق، جبر و آزادی
نویسنده: مرضیه حقی
تای مطالعه:[تا چند دقیقه میتوان این مقاله را مطالعه کرد؟]4 دقیقه
یکی از موضوعات پیشنهادی کتاب نگارش سال یازدهم این بیت جناب مولاناست، که میبایست دانشآموزان مقاله کوتاهی را با توجه به یک کتاب بنویسند .
بیت این است:
اینکه گویی این کنم یا آن کنم
خود دلیل اختیار است ای صنم
در فرصتی که به دانشآموزانم برای نوشتن دادم خودم هم وسوسه شدم تا دست به قلم ببرم و بنویسم.
بیت را دوباره با خودم خواندم؛ روبهروشدن اختیار با جبر، موضوعی که ذهن بشر همیشه با آن درگیر بوده است. با کمی کنکاش بین کتابهای خوانده شده در حافظهام، به کتاب مرشد و مارگاریتا رسیدم.
بولگاکف نویسنده هوشمند و ریزبین روسی از همان ابتدا شخصیتهای داستان را در موقعیت انتخاب قرار میدهد.
داستان از میانه گفتوگوی دو شخصیت ادبی که یک طرف مدیر بهترین محفل ادبی روسیه و طرف دیگر شاعر جوان که شعری درباره مسیح سروده، آغاز میشود. در همین فاصله شخصی با ظاهری عجیب وارد بحث آن دو شده و اظهاراتی نامتعارف درباره مسیح و چگونگی مصلوبشدن ایشان بیان میکند و آن دو تن و خوانندگان را با خود به اورشلیم در ۲۰۰۰ سال قبل میبرد و در دادگاهی که پیلاتس برای مسیح، که در کتاب یسوعا نام دارد، برپا کرده مینشاند و ما از شاهدان اجرای حکم اعدام برای مسیح هستیم. روایتی که با انجیل متفاوت است.
بولگاکف ما را قدمبهقدم از میان جامعه جهنمگونه و سرشار از رنج عبور میدهد. جامعه سیاستزده و غرقشده در خفقان استالین که هیچ چیزش آنطور که به نظر میرسد نیست. مردم برای گذران زندگی دروغگویی و رشوهدهی را انتخاب کردهاند؛ در این میان سیر فکری مذهبیون با سیستم ذهنی خشک توده مردم در هم آمیخته و از آن طرف مافیای ادبی دگراندیشان را به انزوا رانده است.
شخصیتهای داستان هر کدام لایههایی در هم تنیده از خباثت و شرارت دارند، جز یسوعای ناصری که شخصی بسیار اخلاقمدار است، نهچندان شجاع و نهچندان باهوش و ذکاوت، انگار بولگاکف در ذات این شخص حقیقت انسان را جستوجو میکند.
دکتر ولند که در ابتدا شخصیتی مرموز داشت و نام دیگرش شیطان است، در مقابل یسوعا قرار دارد. کارگزارانش یکی گربهای سیاه و بزرگ که کرایه درشکه را میدهد و شراب مینوشد. انگار در ذاتش جوانیست که برای رسیدن به هدفش دست به هر کاری میزند و خباثتآمیزترین رفتارها ممکن است از او سر بزند تا بتواند به شرارت مورد نظر اربابش دست پیدا کند .
اما خشنترین و شرورترین شخصیت کتاب عزازیل است. او با ظاهری خاص بر سر راه افراد ظاهر میشود و به طریقی باورنکردنی آنها را فریب میدهد. این نام برگرفته از نام کنیزی است که در کتاب مقدس یهودیان خطای قوم یهود متوجه او است، به همین دلیل در باورهای دینی یهود نام رئیس فرشتگانی است که مأمور فریفتن انسان هستند. از دیگر دستیاران دکتر ولند، کوریف است که با رشوهدادن به افراد در واقع این ذهنیت را القا میکند که رشوه پذیرفتن از افراد کار شیطانی است و شما ممکن است شیطان را به جسم نبینید اما رشوهای که میدهید به کارگزار شیطان است.
شخصیتهای دیگر کموبیش در میان روشنی و تاریکی در رفتوآمدند. مثلا متی باجگیر کسی که یسوعا را تنها میگذارد و برای مرگی آسان در حقش دعا میکند و سپس پشیمان میشود. این پشیمانی و بازگشت او را به رستگاری میرساند.
در جای جای داستان شاهد اختیار و انتخاب شخصیتهای کتاب بین خیر و شر هستیم. حتی یسوعا در بازجویی اگر راجع به اعتقادات و گفتههایش دروغ بگوید نجات خواهد یافت؛ اما او حقیقت را انتخاب میکند و به صلیب کشیده میشود.
پیلاتس هم در مقام قاضی و حاکم میتواند این راهرو راه حقیقت را نجات دهد اما چون موقعیت و مقامش به خطر میافتد گرفتار ترس شده و عذاب وجدان همیشگی را برای خود میخرد حکم به مصلوب شدن یسوعای ناصری میدهد. «ترس بزرگترین نقص و گناه آدمیزاد است» (کتاب، صفحه ۴۴۱).
زمان کلاس تمام شده، من هم غرق در عمیقترین لایههای کتاب مرشد و مارگاریتا صدای زنگ تفریح را نمیشنوم، به شاگردانم که زمان بیشتری برای ویرایش و چکشکاری میخواهند، تا هفته آینده فرصت میدهم که مطالبشان را ویراسته، به کلاس بیاورند.
با خودم فکر میکنم که انسان برای بولگاکف موجودی الهی است که شعوری برتر دارد. اگر بخواهد به مراتب انسانی برسد راهی جز انتخاب وفاداری به ذات انسانی و پایبندی به فضای اخلاقی ندارد. هر کس مسئول سرنوشت خویش است و این اختیار در انتخاب ماست که در شرایط سخت و سهل زندگی ماهیت راستین ما را نمایان میسازد. آنچه در انجیل بولگاکف حقیقتی درخشان است، اخلاق و نیکاندیشیست. او به این نکته تأکید دارد هر کدام از شخصیتهای داستان که نمادی از انسانها در دنیای واقعی هستند؛ در بزنگاههای انتخاب میتواند خیر را برگزیند و به وجدانی آسوده دست یابد، یا شر و خباثت و بداندیشی را انتخاب کند و به ورطه نابودی و دامان شیطان فرو افتد.

مرضیه حقی
برای خواندن مقالات بیشتر از این نویسنده ضربه بزنید.
کلیدواژهها
نظری ثبت نشده است.